کد مطلب:134751 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:271

انگیزه های قیام از نظر افکار عمومی
هدف اجتماعی قیام، تنها از جانب حضرت (ع) پذیرفته شده نبود. بلكه مسلمانان نیز ضرورت تغییر وضع ناگوارشان به وضع بهتر را دریافته بودند. این وضع را كسانی دریافته بودند كه به امام (ع) نامه نوشتند و از ایشان خواستند تا به عراق بیاید.كسانی این وضع را متوجه شدند كه مرگ در راه او و با او را پذیرفته بودند.

كسانی كه به حضرت (ع) از عراق نامه نوشته بودند، تعداد كمی نبوده اند بلكه تعداد فراوانی به ایشان نامه نوشته بودند و خواستار ایشان بودند. برخی از مورخان آورده اند كه مردم عرق بیش از 150 نامه به حضرت نوشته بودند. [1] برخی هم گفته اند كه در نوبتهای پراكنده حدود 12 هزار نامه از مردم عراق نزد حضرت (ع) جمع آوری شده بود. از فراوانی این تعداد نامه هایی كه به حضرت (ع) نوشته شده بود تا دست به قیام زند می توان به ارزیابی درستی رسید، اگر خبری را كه بیشتر مورخان روایت كرده اند، بخوانیم؛ این خبر چنین است كه حسین (ع) وقتی با حر بن یزید روبرو شد به او و یارانش چنین فرمود:


«ای مردم، اگر پروای خداوند پیشه كنید و حق را برای اهل حق محترم شمارید، بیشتر مایه ی جلب رضای الهی است. مااهل بیت بیش از همه شایسته ی ولایت بر شما از این مدعیان بی صلاحتی و كسانی هستیم كه به ستم و تجاوز در میان شما رفتار می كنند. اگر شما پذیرای ما نیستید و حق ما را منكرید و رأی شما غیر از آن است كه در نامه هایتان آمده است و رسولانی كه برای من فرستاده اید، از نزد شما بر می گردم».

حر بن یزید به حضرت (ع) چنین گفت:

«به خدا قسم ما از این نامه هایی كه می گویید خبر نداریم. حسین (ع) فرمود: ای عقبة بن سمعان خورجین هایی را كه نامه های آن به من هست، بیرون آور. او نیز دو خورجین پر از نامه را بیرون آورد و جلوی آنها پراكنده كرد». [2] .

ازاین جا می توان ارزیابی درستی از حجم نامه هایی كه برای حضرت (ع) فرستاده شده بود و ایشان را به قیام فرا می خواندند و وعده ی یاری می دادند، داشت. از طرفی ملاحظه می كنیم كه این نامه ها از جانب افراد معدودی نبوده است بلكه بسته ای از یك نفر، دو نفر، چهار نفر و ده نفر بوده است [3] بنابراین ما در برابر یك حركت فردی نیستیم بلكه در برابر یك حركت جمعی قرار داریم كه جامعه ی عراق یا اكثریت مردم آن دست به قیام زده اند. آن چه در زیر می آید، نمونه ای است از كتابهایی كه برای حضرت (ع) نوشته شد است:

«سلام علیك، اما بعد، ستایش از آن خدایی است كه دشمن تو و دشمن پدرت را در هم شكست. دشمنی سركش و ستیزه جو ونابكار و ستمگر كه بر این امت چیره شد و به چپاولش پرداخت و غنایمش را به غصب از آن خود كرد و علی رغم رضایت


آن بر آن حكم راند و سپس نیكان آن امت را به قتل رساند و بدانش را باقی گذاشت. بیت المال را میان گردنكشان و ستمگرانش تقسیم نمود؛ همچون قوم ثمود از خدا دور شدند ما پیشوایی جز تو نداریم، پس پیشوایی ما را بپذیر كه شاید خداوند به واسطه ی تو ما را به حق گرد آورد. نعمان بن بشیر در كاخ خلافت است و ما در روز جمعه با او به نماز جمعه نمی رویم و در روز عید به بیرون نمی رویم. اگر مطمئن باشیم كه خواهی آمد او را بیرون می كنیم تا - اگر خدا بخواهد - به شام بپیوندد. درود و رحمت خداوند بر تو باد ای پسر رسول خدا». [4] .

این نمونه ی نامه هایی است كه برای حضرت (ع) فرستاده شد و ایشان را به قیام فرا خواندند. عنصر اجتماعی در این نامه ها به وضوح پیداست. چون سیاست ترور و وحشت و گرسنه نگه داشتن مردم آنها را به قیام واداشت. امام حسین (ع) تنها شخصیتی است كه می توانست رهبری چنین قیامی را به عهده بگیرد؛ چون در میان رهبران مسلمان، چنین رهبری نبود كه به دردها و آرزوها و آرمانهای مردم پاسخ دهد.



[1] الكامل، ج 3، صث 266 و 267.

[2] طبري، ج 4، ص 303، الكامل، ج 3، ص 280، أعلام الوري، ص 229، اعيان الشيعه، ج 4، ص 155 تا 160 و الاخبار الطوال، ص 249.

[3] طبري، ج 4، ص 262. در اعيان الشيعه چنين آمده است: «قيس بن مسهر صيداوي، عبدالرحمن بن عبدالله بن شداد أرحبي و عمارة بن عبدالله سلولي را نزد حسين (ع) فرستادند؛ با آنها حدود 150 نامه و بسته اي از يك نفر، دو نفر و چهار نفر بوده است ولي حضرت (ع) علي رغم اينها نپذيرفت و پاسخ نگفت؛ روزي 61 نامه به ايشان رسيد، نامه ها پياپي مي رسيدند تا اين كه در نوبتهاي پراكنده حدود 12 هزار نامه نزد حضرت (ع) جمع شده بود».

[4] طبري، ج 4، ص 262 -261 والكامل، ج 3، ص 266.